نوشته شده توسط : علی افسری نژاد
طواف کعبۀ دل کن اگر دلی داری دلست کعبۀ معنی تو گِل چه پنداری طواف کعبه صورت حقت بدان فرمود که تا به واسطۀ آن دلی به دست آری هزار بار پیاده طواف کعبه کنی قبول حق نشود گر دلی بیازاری بده تو مُلکت و مال و دلی به دست آور که دل ضیا دهدت در لحد شب تاری خموش! وصف دل اندر بیان نمی گنجد اگربه هرسر مویی دوصد زبان داری... و تک بیتی از جناب حافظ که چه زیبا فرموده است: مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست...

:: موضوعات مرتبط: ادبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1145
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : جمعه 16 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد
هر چی مهربون تر باشی بیشتر بهت ظلم میکنند.... هر چی صادق تر باشی بیشتر بهت شک میکنند.... هر چه دلسوز تر باشی بیشتر دلتو میشکنند .... هر چه قلبت رو آسون تر در اختیار بذاری راحت تر لهش می کنند.... هر چه آروم تر باشی فکر میکنند آدم ضعیفی هستی.... هر چه بیشتر به فکر دیگران باشی بیشتر حقت رو ضایع می کنند.... هر چی خودت رو خاکی تر نشون بدی واست کمتر ارزش قائلند....!!!! و این حقیقت زندگیست...

:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 910
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : جمعه 16 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 987
|
امتیاز مطلب : 107
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : پنج شنبه 9 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

سلمان فارسي که رحمت خدا بر او باد، مي‌گويد: وقتي که پيامبر (ص) در شان علي (ع) فرمود: من شهر علم هستم و علي، دروازه آن شهر است،  منافقان در مورد علي (ع) حسادت شديد ورزيدند و بين خود توطئه کردند تا علي (ع) را در همين مورد (علم) به نظر واهي خودشان، درمانده کنند. توطئه آنها اين بود که چند نفر هرکدام جداگانه نزد علي (ع)  بروند و سوال کنند: علم بهتر است یا ثروت؟ گفتند: اگر وي در پاسخ هر کدام يکسان  پاسخ گفت، مي‌فهميم که علم او اندک است و اگر پاسخ هرکدام را به‌گونه‌اي داد که با پاسخ‌هاي ديگر تفاوت داشت، ديگر در اين راستا راهي براي عيب‌تراشي و انتقاد از او   نداريم.

 

اين توطئه به اين ترتيب اجرا شد که يکي‌يکي آمدند و هرکدام جداگانه از آن   حضرت سوال کردند.

 

   -اولي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ علي (ع) فرمودند: علم بهتر است. گفت:چرا؟ فرمودند: براي اين‌که علم، ميراث پيامبران است. ولي مال ميراث قارون و هامان وفرعون است.

 

- دومي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ علي (ع) فرمودند: علم بهتر است. گفت:چرا؟ فرمودند:

براي اين که مال را تو بايد حفظ‌کني. ولي علم تورا حفظ مي کند.

 

سومي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ علي عليه السلام فرمودند: علم بهتر است. پرسيد: چرا؟ فرمودند: براي‌اينکه صاحب ثروت، دشمنان بسيار دارد، ولي صاحب علم دوستان بسيار دارد.

 

 چهارمي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ اميرالمومنين (ع) فرمودند: "علم بهتر است". پرسيد: چرا؟ علي (ع) فرمودند: "براي‌اينکه هرگاه از مال استفاده‌کني، از آن کاسته مي‌شود، ولي اگر از علم استفاده‌کني، برآن افزوده‌مي‌شود"

 

پنجمي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ علي (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسيد: چرا؟ فرمودند: "براي‌اينکه صاحب‌مال با صفاتي مانند بخيل و لئيم، خوانده مي‌شود، ولي از صاحب‌علم با احترام و تجليل، نام برده‌مي‌شود"

 

- ششمي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ اميرالمومنين (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسيد: چرا؟ فرمودند: "براي‌اينکه در مورد مال، از دزد ترسيده مي‌شود که مبادا به آن دستبرد بزندوببرد، ولي در مورد علم چنين ترسي نيست"

 

هفتمي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ علي (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسيد:

چرا؟ علي (ع) فرمودند: "براي‌اينکه مال با گذشت زمان، کهنه‌مي‌شود. ولي علم با مرور زمان، کهنه نمي‌شود و هميشه تازه است"

 

هشتمي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ علي (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسيد: چرا؟ علي (ع) فرمودند: "براي‌اينکه مال، قلب صاحبش را سخت مي‌کند، ولي علم قلب صاحبش را نوراني مي‌نمايد"

 

نهمي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ اميرالمومنين (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسيد: چرا؟ علي (ع) فرمودند: "براي‌اينکه صاحب مال، تکبر مي‌ورزد و خودبيني مي‌کند، ولي صاحب علم، خاشع و متواضع است"

 

 در اين‌هنگام همه آنها گفتند: خدا و رسولش راست گفتند و بدون ترديد، علي، باب همه علوم است. علي (ع) فرمودند: به خدا سوگند، تا زنده هستم، اگر همه خلايق تا پايان روزگار از من سوال کنند، در پاسخ آنها درمانده نمي‌شوم و به هرکدام، پاسخي جداگانه، غير از پاسخي که به‌ديگري داده‌ام، خواهم داد.

صلی الله علیک یا ابا الحسن یا امیرالمومنین(ع)

میلاد سراسر برکت،  قسیم نار و نور بر همه عاشقان ولایت تهنیت باد.

با تشکر از دوست عزیزم آقای مجتبی نسب از ارسال این متن زیبا.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 853
|
امتیاز مطلب : 102
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

 بدانید که عشق بزرگ و پیشرفت بزرگ مستلزم خطر های

بزرگ است.

 وقتی شکست می خورید، درسی که می گیرید را فراموش نکنید.

 این سه اصل را فراموش نکنید.

احترام به خود

احترام به دیگران

مسئولیت پذیری در مقابل آنچه که انجام می دهید.

 به یاد داشته باشید که گاهی اوقات نرسیدن به چیزی که می خواهید شانس

بزرگ زندگی تان است.

قوانین زندگی را خوب یاد بگیرید تا اگر لازم شد آنها را به درستی بشکنید.

اجازه ندهید که یک مشاجره ی کوچک به یک دوستی بزرگ لطمه بزند.

وقتی متوجه اشتباه خود شدید سریعاً برای تصحیح آن اقدام کنید.

 هر روز زمانی را در تنهایی خلوت کنید.

نسبت به تغییر انعطاف پذیر باشید اما ارزشهای خود را فراموش نکنید.

به یاد داشته باشید که گاهی سکوت بهترین جواب است.


زندگی خوب و شرافتمندانه ای داشته باشید تا وقتی پیر شدید و به گذشته

نگاه کردید دوباره از آن لذت ببرید.

داشتن فضای محبت آمیز در خانه اساس زندگی شماست.

وقتی با عزیزانتان اختلاف نظر دارید تنها به حال بپردازید و مشکلات گذشته را به

میان نکشید.

دانش خود را با دیگران قسمت کنید. این راهی به سوی جاودانگی است.

با زمین مهربان باشید.

سالی یک بار به جایی سفر کنید که تا به حال نرفته اید.

به یاد داشته باشید که بهترین رابطه آن است که عشق تان برای هم ، از

نیازتان به یکدیگر بیشتر باشد.

میزان موفقیت خود را بر اساس آنچه که مجبورید از دست بدهید بسنجید.

منبع:سایت ایران ویج



:: موضوعات مرتبط: علمی , عاشقانه , ,
:: بازدید از این مطلب : 818
|
امتیاز مطلب : 107
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

Taknaz.ir at Site

 

 

 

 

آسمان را گفتم
می توانی آیا
بهر یک لحظهء خیلی کوتاه
روح مادر گردی
صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
کهکشان کم دارم
نوریان کم دارم
مه وخورشید به پهنای زمان کم دارم

شعر و متن زیبا به مناسبت روز مادر

خاک را پرسیدم
می توانی آیا
دل مادر گردی
آسمانی شوی وخرمن اخترگردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم

شعر و متن زیبا به مناسبت روز مادر

این جهان را گفتم
هستی ومکان را گفتم
می توانی آیا
لفظ مادر گردی
همهء رفعت را
همهء عزت را
همهء شوکت را
بهر یک ثانیه بستر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
آسمان کم دارم
اختران کم دارم
رفعت وشوکت وشان کم دارم
عزت ونام ونشان کم دارم

شعر و متن زیبا به مناسبت روز مادر

آنجهان راگفتم
می توانی آیا
لحظه یی دامن مادر باشی
مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
باغ رنگین جنان کم دارم
آنچه در سینهء مادر بود آن کم دارم

شعر و متن زیبا به مناسبت روز مادر

روی کردم با بحر
گفتم اورا آیا
می شود اینکه به یک لحظهء خیلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی
عشق را موج شوی
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بیکران بودن را
بیکران کم دارم
ناقص ومحدودم
بهر این کار بزرگ
قطره یی بیش نیم
طاقت وتاب وتوان کم دارم

شعر و متن زیبا به مناسبت روز مادر

صبحدم را گفتم
می توانی آیا
لب مادر گردی
عسل وقند بریزد از تو
لحظهء حرف زدن
جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی
گفت نی نی هرگز
گل لبخند که روید زلبان مادر
به بهار دگری نتوان یافت
دربهشت دگری نتوان جست
من ازان آب حیات
من ازان لذت جان
که بود خندهء اوچشمهء آن
من ازان محرومم
خندهء من خالیست
زان سپیده که دمد از افق خندهء او
خندهء او روح است
خندهء او جان است
جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم
روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم

شعر و متن زیبا به مناسبت روز مادر

کردم از علم سوال
می توانی آیا
معنی مادر را
بهر من شرح دهی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم
قدرت شرح وبیان کم دارم

شعر و متن زیبا به مناسبت روز مادر

درپی عشق شدم
تا درآئینهء او چهرهء مادر بینم
دیدم او مادر بود
دیدم او در دل عطر
دیدم او در تن گل
دیدم اودر دم جانپرور مشکین نسیم
دیدم او درپرش نبض سحر
دیدم او درتپش قلب چمن
دیدم او لحظهء روئیدن باغ
از دل سبزترین فصل بهار
لحظهء پر زدن پروانه
در چمنزار دل انگیزترین زیبایی
بلکه او درهمهء زیبایی
بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنایی
همه جا پیدا بود
همه جا پیدا بود

فرارسیدن سالروز میلاد دخت نبوت،همسر ولایت و مادر امامت و همچنین روز مادر را برهمۀ مادران به خصوص مادر عزیز خودم مبارک باد.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 795
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

گوشه حصار ماهور :

حصار ( در لغت به معنی قلعه و دیوار بلند ) بطور اخص یکی از گوشه های مهم دستگاه چهارگاه بوده و در دستگاههای سه گاه و ماهور نیز اجرا میشود.

علت نامگذاری این گوشه بنام حصار ، شباهت ملودیک این گوشه با گوشه حصار چهارگاه می باشد.( قرار گرفتن ملودی روی درجه ای از گام ماهور به همان صورتی که ملودی حصار در گام چهارگاه قرار گرفته است. )

میتوان گفت حصار نوعی زیرکش است برای رها شدن از قید درجه چهارم گام ، چرا که برای پایان یافتن ملودی ، همواره به درجه ششم گام اشاره شده و سپس به درجه اول گام فرود می شود.

 

نمونه هایی از تحریرحصار ماهور :

۱ ـ عبداله دوامی : دانلود کنید

۲ـ محمود کریمی : دانلود کنید

۳ ـ گلپایگانی : دانلود کنید

نمونه هایی از اجرای گوشه حصار ماهور :

 

۱ ـ عبداله دوامی : دانلود کنید

 

 

۲ ـ بنان : دانلود کنید

۳ ـ کریمی : دانلود کنید

۴ ـ گلپایگانی : دانلود کنید

۵ ـ شجریان : الف ـ دانلود کنید

ب ـ دانلود کنید

ج ـ دانلود کنید

 

محل قرار گرفتن نت شاهد این گوشه ، درجه چهارم گام ماهور بوده و گستره ملودی آن تا درجه هفتم گام می رسد

نمونه هایی از اجرای گوشه زیر افکند

:

 

۱ ـ عبداله دوامی : دانلود کنید

۲ ـ گلپایگانی : دانلود کنید

۳ ـ شجریان : الف ـ دانلود کنید

ب ـ دانلود کنید

و حال اجرای زیر افکند را با فرود دانلود کرده و بشنوید :

۱ ـ کریمی : دانلود کنید

۲ ـ شجریان ـ الف : دانلود کنید

ب : دانلود کنید

گوشه آذربایجانی یا مراد خانی :

گوشه آذربایجانی که در ردیف کریمی بعد از زیرافکند آمده است : دانلود کنید

نیز اشاره مختصری شود که نت شاهد این گوشه (گوشه آذربایجانی یا مراد خانی _بطور کامل) درجه اول گام ماهور بوده و گستره آن تا درجه آخر گام می باشد و غالبا" اشعاری با وزن عروضی مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن در خور آن می باشد.

 

گوشه آذربایجانی یا مراد خانی با صدای استاد محمود کریمی : دانلود کنید

ماهور صغیر :

در عرف موسیقی قدیم ، اگر ملودی گوشه ای در دانگ اول ( چهار نت اولیه گام ) قرار می گرفت ، به عنوان آن ملودی واژه صغیر اضافه نموده و نیز با قرار گرفتن یک ملودی در دانگ دوم گام ، واژه کبیر به آن ملودی اطلاق می شد. بر این اساس ، نوعی از ملودی ماهور را در دانگ اول گام ماهور ، ماهور صغیر نامیده اند که نت شاهد آن درجه چهارم گام ماهور بوده و گستره آن در حد درجه اول تا چهارم این گام می باشد.منبع:وبلاگ آوای کلهر

گوشه زیر افکند :

محل قرار گرفتن نت شاهد این گوشه ، درجه چهارم گام ماهور بوده و گستره ملودی آن تا درجه ششم گام می رسد



:: موضوعات مرتبط: هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 1141
|
امتیاز مطلب : 101
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

اگر بخواهید زندگی پرباری داشته باشید بایدبه داشتن یک رابطه

 

 خوب اهمیت دهید. در واقع چنین رابطه ای باید برای شما در

 اولویت قرار داشته باشد. به همین دلیل است که ما باید طریقه

 برقراری یک رابطه سازنده را یاد بگیریم. این کار نه تنها نیاز

 ما را برآورده می کند بلکه به زندگی مان معنای بیشتری می بخشد.

 

در این مقاله از واژه «رابطه» در معنای وسیع آن استفاده

 می شود و علاوه بر رابطه رمانتیک بر دوستی و رابطه

 شغلی نیز دلالت دارد.

 

در واقع اصول تمام رابطه های سازنده یکسان است.

 

یک رابطه سازنده «هر دو طرف» را درگیر می کند و نیاز به

 همکاری آنها دارد. تنها در این صورت است که رابطه به

 اوج می رسد.

 

یک رابطه سازنده دارای ویژگی های زیر می باشد:

 

۱) هر دو طرف به رابطه به عنوان فرصتی برای سود

رساندن به دیگران نگاه می کنند.

 

یکی از مشکلات اساسی یک رابطه، خودخواهی است

 ولی این خودخواهی چگونه به وجود می آید؟ در واقع

 خودخواهی زمانی خود را نشان می دهد که یکی از طرفین

بیشتر از آنکه به فکر سودرساندن به دیگری باشد به

منافع خود بیندیشد. هرچه این وضعیت بیشتر نمود داشته باشد

 میزان خودخواهی افزایش می یابد. اهمیت قائل شدن به دیگران

 یکی از اجزاء اساسی و در حقیقت مهمترین جزء یک رابطه

 سازنده محسوب می شود.

 

۲) هر دو طرف خواهان تغییر هستند.

 

هیچ کس کامل نیست ولی همه می توانند بهتر شوند. در یک

 رابطه سازنده هر دو طرف می خواهند تغییر کنند. آنها

می پذیرند که کامل نیستند و همواره جای پیشرفت دارند.

به جای اینکه در زمان بروز مشکلات، دیگران را سرزنش

 کنید به فکر تغییر خود باشید.

 

زمانی که هر دو طرف واجد چنین ویژگی ای باشند می توانند

 رابطه ای مستحکم را پایه ریزی کنند.

 

۳) هر دو طرف به اشتباهات خود اعتراف می کنند.

 

در یک رابطه سازنده، طرفین از اعتراف به اشتباهات خود

 هراسی ندارند و به جای گرفتن حالت تدافعی، صراحتاً اشتباهات

 خود را می پذیرند.

 

آنها می توانند با کمک یکدیگر اشتباهات را تصحیح کنند. البته

 این کار، آسان نیست و تنها افراد فروتن می توانند به اشتباهات

 خود اعتراف کنند.

 

۴) طرفین تمایل دارند به حرف های یکدیگر گوش دهند.

 

در یک رابطه سازنده هر دو طرف شنوندگان خوبی هستند و

 قبل از اینکه بخواهند منظور خود را بفهمانند به فکر درک

 سخنان طرف مقابل می باشند.اگر طرفین به ویژگی شماره یک

 (سود رساندن به طرف مقابل) توجه داشته باشند کار آسان تری

 در پیش خواهند داشت.

 

۵) هر دو طرف از یکدیگر پشتیبانی می کنند.

 

در یک رابطه سازنده نه تنها طرفین به حرف های یکدیگر

گوش می دهند بلکه به نیازهای طرف مقابل توجه دارند.

 براساس قانون اثر متقابل، نتایج کار خوب ما به خودمان

برمی گردد. در واقع ما آنچه را که می کاریم درو می کنیم.

 با پشتیبانی از یکدیگر، هر دو طرف به آنچه نیاز دارند

 دست می یابند.

 

۶) هر دو طرف صریحاً نظرات خود را بیان می کنند.

 

سوء تفاهم یکی از مشکلات اساسی ارتباط است و به همین

 دلیل هر دو طرف باید با یکدیگر صریح باشند. وقتی آنها از

 همسر خود ناراضی اند، باید آن را با وی درمیان بگذارند.

البته آنها باید این کار را به شیوه ای احترام آمیز انجام دهند

تا باعث رنجش کسی نشود.

 

۷) طرفین به حرف خود عمل می کنند.

 

در یک رابطه سازنده هر دو طرف مطابق با آنچه می اندیشند

 و می گویند رفتار کرده و به وعده های خود عمل می کنند.

این مسئله اهمیت زیادی دارد و اعتماد فیمابین را شکل می دهد.

 در نتیجه رابطه مستحکم تری برقرار می شود.

 

رابطه ای که ویژگی های فوق را داشته باشد به مرور زمان

 مستحکم تر می شود. چنین رابطه ای نه تنها برای دو طرف

 بلکه برای اطرافیان آنها نیز سودمند خواهد بود. چرا؟ زیرا

 داشتن رابطه ای سازنده احساس ارزشمندی بیشتری را به زوجین

 می دهد که اطرافیان نیز از آن بهره مند می شوند.

 

اکنون که با ویژگی های یک رابطه سازنده آشنا شدیم چه کار

 باید بکنیم؟ چگونه می توانیم رابطه خوبی شکل دهیم؟ پاسخ

 این است: «ما باید از خودمان شروع کنیم.»

 

تغییر دادن یک نفر دیگر کار دشواری است ولی ما همواره

می توانیم خودمان را تغییر دهیم. توصیه های فوق را در زندگی

 خود به کار ببرید. در این صورت اطرافیان نیز از شما پیروی

 خواهند کرد.

 

این توصیه ها را سرلوحه زندگی زناشویی خود قرار دهید:

 

۱) به رابطه به عنوان فرصتی برای سودرساندن به دیگران

 نگاه کنید.

 

۲) آماده تغییر کردن باشید.

 

۳) به اشتباهات خود اعتراف کنید.

 

۴) قبل از هر چیز به حرف های طرف مقابل گوش دهید.

 

۵) از همسر خود پشتیبانی کنید.

 

۶) با همسرتان صریح و روراست باشید.

 

۷) به حرف های خود عمل کنید.

 

با به کار بستن توصیه های فوق می توانید یک رابطه مفید

 را پایه ریزی کنید.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 779
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن می‌پردازیم.

سلیم بن قیس می‌گوید:

از ابن‌عباس شنیدم كه می‌گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی‌علیه السلام را طلبید و فرمود:

"وصیت می‌كنم تو را كه بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائكه برای من وصف كردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند.

پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت كرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم."

پس ابوبكر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند:

تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار.

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت: ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید.

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت:

ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما كینه قدیم خود را هرگز ترك نمی‌كنید، والله كه می‌روم او را از قبر در آورم و بر او نماز می‌كنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بكشم و در نیام نكنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه كردند كه علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نكشیم ما به اهداف خود نمی‌رسیم. ابوبكر گفت: چه كسی این جرأت را می‌كند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: می‌خواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم.

گفت: مرا بر هر کاری می‌خواهید بگمارید، اگرچه بر كشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبكر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس كه پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبكر زندگی می‌كرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، كنیزك خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون كنیزك آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت كند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بكشند چه كسی با ناكثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد كرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبكر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید كه اگر علی علیه السلام شمشیر بكشد؛ اول او را بكشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن كه نزدیك شد تا آفتاب در آید، زیرا می‌ترسید كه اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل كند و فتنه‌ای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مكن آنچه را گفته بودم، اگر بكنی تو را خواهم كشت.(كتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد.

علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.

همچنین شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود:

ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود:

وصیت‌های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد.

 

پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند...(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49)

اكثر علمای امامیه گفته‌اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می‌كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.

در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف نظر بسیار است، اكثر علمای امامیه گفته‌اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می‌كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.

در كتاب روضة الواعظین روایت كرده‌اند كه حضرت فاطمه علیهاالسلام را بیماری شدیدی عارض گردید و تا چهل روز ممتد شد، چون خبر وفات آن حضرت علیهاالسلام به او رسید امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام را حاضر ساخت و گفت: ای پسرعمّ! از آسمان خبر فوت به من رسیده و من عازم سفر آخرتم، تو را وصیت می‌كنم به چیزی چند كه در خاطر دارم.

چون خبر شهادت حضرت زهرا در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه‌های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می‌كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می‌كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی‌هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است.

حضرت امیر علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا آنچه خواهی وصیت كن. پس بر بالین آن حضرت نشست و هر كه در آن خانه بود بیرون كردند. پس ساعتی هر دو گریستند. حضرت علی علیه السلام سر فاطمه علیهاالسلام را مدتی به دامن گرفت و به سینه خود چسبانید و فرمود:

هر چه می‌خواهی وصیت كن، آنچه فرمایی به عمل می‌آورم و امر تو را بر امر خود اختیار می‌كنم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای پسرعمّ رسول خدا، وصیت می‌كنم تو را اول كه بعد از من امامه را به عقد خود درآوری. او برای فرزندان من مثل من است. پس فرمود: برای من تابوتی قرار ده، زیرا كه ملائكه را دیدم كه صورت تابوت برای من ساختند. پس فرمود: باز وصیّت می‌كنم تو را كه نگذاری كه یكی از آنها كه بر من ستم كرده و حقّ مرا غصب كردند بر جنازه من حاضر شوند، زیرا كه ایشان دشمن من و دشمن رسول خدایند، و نگذاری كه احدی از ایشان و نه از اتباع ایشان، بر من نماز بخوانند، و مرا در شب دفن كنی، در وقتی كه دیده‌ها در خواب باشد. (روضة الواعظین؛151)

ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.

در كشف الغمّه روایت كرده‌اند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیك شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور كه من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل كرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامه‌های نو طلبید، پوشید و فرمود:

ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم كافور آورد، حضرت آن را سه قسمت كرد و یك بخش را از برای خود گذاشت و یكی را برای من و یكی را برای علی، آن كافور را بیاور كه مرا به آن حنوط كنند. چون كافور را آورد، فرمود: نزدیك سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامه‌ای بر روی خود كشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر كن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب كن و بدان كه من به پدر خود ملحق گردیده‌ام.

اسماء ساعتی انتظار كشید، بعد از آن فاطمه علیهاالسلام را ندا كرد، صدایی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی، ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین كسی كه بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن كسی كه در شب معراج به مرتبه قاب قوسین او ادنی رسیده است. چون جواب نشنید جامه را از روی مباركش برداشت، دید كه مرغ روحش به ریاض جنّت پرواز كرده است، پس بر روی آن حضرت افتاد و آن حضرت را می‌بوسید و می‌گفت: چون به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌رسی. سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان.

مفضّل از حضرت صادق‌ علیه‌السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی‌دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.

در این حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از در آمدند و گفتند: ای اسماء! چرا مادر ما در این وقت به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته ولیكن به رحمت خداوندی واصل گردیده است، پس حضرت امام حسن علیه السلام خود را بر روی آن حضرت افكند و روی انورش را می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن كه روحم از جسد مفارقت كند، و حضرت امام حسین علیه السلام بر پایش افتاد و می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر بزرگوار! منم فرزند تو حسین. با من سخن بگو پیش از آن كه دلم شكافته شود و از دنیا مفارقت كنم.

پس اسماء گفت: ای دو جگر گوشه رسول خدا بروید و پدر بزرگوار خود را خبر كنید و وفات مادر خود را به او برسانید. پس ایشان بیرون رفتند، چون نزدیك مسجد رسیدند صدا به گریه بلند كردند، پس صحابه به استقبال ایشان دویدند و گفتند: سبب گریه شما چیست ای فرزندان رسول خدا؟ حق تعالی هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مگر جای جدّ خود را خالی دیده‌اید و از شوق ملاقات او گریان گردیده‌اید؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت نمود. چون امیرالمؤمنین این خبر را شنید، فرمود: بعد از تو خود را به كه تسلی دهم. (كشف الغمة؛2/122)

چون این خبر در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه‌های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می‌كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می‌كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی‌هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است.

 

به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند كه قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار كرد كه علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود كه موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛151) به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفته‌اند در بقیع نزدیك قبور ائمه بقیع است و بعضی گفته‌اند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا كه حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغ‌های بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. اصّح آن است كه آن حضرت را در خانه خود دفن كردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت می‌كند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ 3/414 با كمی اختلاف.)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم.

مفضّل از حضرت صادق‌ علیه‌السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی‌دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(علل الشرایع؛ ص184) از حضرت صادق علیه‌السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام را در شب دفن نمود؟ حضرت فرمود: برای آن كه فاطمه علیهاالسلام وصیّت كرده بود كه آن دو مرد اعرابی كه هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند.(علل الشرایع؛ ص185) از حضرت علی علیه السلام. از علت دفن فاطمه علیهاالسلام در شب پرسیدند؟ فرمود: زیرا كه او خشمناك بود بر جماعتی و نمی‌خواست آنها بر جنازه او حاضر شوند، و حرام است بر كسی كه ولایت و محبّت آن جماعت را داشته باشد، كه بر احدی از فرزندان فاطمه نماز كند.(امالی شیخ صدوق؛ ص523)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. (خصال؛361

منبع:تبیان



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 756
|
امتیاز مطلب : 109
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد
اشك مایعی است كه با فرآیند ایجاد آن در چشم ها تولید می گردد. وظایف اشك شامل تمیز كردن و شستشوی سطح چشم، ضد عفونی كردن چشم ها، لغزنده كردن چشم ها برای حركت آسان كره چشم و پلك ها، جلوگیری از خشك شدن چشم ها و پلك ها، ایجاد ارتباط میان انسان ها، دفع مواد تجمع یافته در چشم ها و پاسخی به استرس می باشد.

فقدان اشك باعث ایجاد سوزش، خارش و قرمزی در چشم ها، احساس وجود شن در چشم ها، حساسیت به نور، از دست رفتن شفافیت قرنیه، ایجاد زخم در قرنیه، عفونت های مكرر و شدید چشم ها، خشكی چشم ها و در نهایت نابینایی می گردد.
اجزای پرده اشک

فیلم (پرده) اشك از سه لایه مجزا تشكیل یافته است:

1- لایه موكوسی(mucous): داخلی ترین لایه پرده اشك می باشد. چسبناك و لزج بوده و از موسین تشكیل یافته است. این لایه توسط سلول های ملتحمه و قسمت داخلی پلك ها ترشح می شود. این لایه قرنیه را می پوشاند تا یك لایه آبگریز برای پخش و گسترش یكنواخت لایه آبی فراهم آید. این لایه پرده اشك را روی سطح چشم می چسباند. بدون این لایه، پرده اشك به صورت قطره های ریز در خواهد آمد.

2- لایه آبی(aqueus): این لایه، آبكی بوده و 90 درصد پرده اشك را تشكیل می دهد. حاوی آب و مواد دیگری مثل پروتئین های لاكتوفرین، لیزوزیم و لیپوكالین، الكترولیت ها، آنتی اكسیدان ها و برخی ویتامین ها می باشد. این لایه عمدتا توسط غدد اشكی ترشح می شود. وظایف این لایه شامل: اكسیژن رسانی به سطح چشم، مبارزه با عفونت توسط آنتی بیوتیك های طبیعی (لیزوزیم و لاكتوفرین)، صاف كردن سطح چشم، شستن چشم ها از سلول های مرده و گرد و غبار، مواد محرك و حساسیت زاست.

3- لایه چربی(lipid): این لایه، روغنی است و خارجی ترین لایه پرده اشك را تشكیل می دهد. این لایه توسط غدد میبومین(meibomian) كه در لبه پلك ها ی فوقانی و تحتانی واقع می باشند ترشح می شود. این لایه با ایجاد یك حایل آبگریز، از تبخیر لایه اصلی پرده اشك (لایه آبی) جلوگیری می كند.

وظایف دیگر این لایه شامل: افزایش كشش سطحی و جلوگیری از سر ریز شدن اشك از پلك ها، لغزنده كردن چشم و تسهیل عمل باز و بسته كردن پلك ها می باشد.
ترشح اشک از غدد اشکی

غدد اشكی(lacrimal glands):

غدد اشكی در گوشه خارجی چشم ها و پشت پلك های فوقانی قرار گرفته اند. غدد اشكی هر كدام به اندازه یك بادام بوده و 2 سانتی متر طول دارند. مایع اشكی از طریق 6 تا 12مجرای كوچك ترشحی به فضای میان چشم و پلك فوقانی وارد می گردد. با هر بار باز و بسته كردن چشم ها اشك از مجاری ترشحی غدد اشكی چكیده شده و به سمت مجرای اشكی- بینی كه به صورت دو سوراخ بسیار ریز در گوشه داخلی چشم ها قرار گرفته، هدایت می گردد.

در انتها اشك به كیسه اشك و سپس به حفره بینی می ریزد. به همین علت است كه هنگام گریه كردن ممكن است دچار آبریزش بینی گردید.

انواع اشك:

1- اشك پایه (basal tears): درچشم های پستانداران سالم، قرنیه پیوسته (24 ساعته) توسط اشك های پایه خیس و تغذیه می گردد. این اشك باعث لغزنده شدن و شستشوی چشم ها از ذرات خارجی می گردد. مایع اشك حاوی آب، موسین، چربی ها، لیزوزیم، لاكتوفرین، لیپوكالین، ایمنوگلوبولین ها ،گلوكز، سدیم كلراید، كلراید پتاسیم، آنتی اكسیدان ها و برخی ویتامین ها می باشد.

2- اشك رفلكس(reflex tears): هر چیزی كه باعث تحریك یا خشك شدن چشم شود، می تواند تولید این نوع اشك را افزایش دهد. این نوع اشك به طور غیر ارادی و در پاسخ به مواد محركی نظیر ذرات خارجی، گرد و غبار، آلرژن ها(مواد حساسیت زا)، عوامل بیماری زا(مثل باکتری و ویروس) ، بوی پیاز، گاز اشك آور و افشانه فلفل ترشح می گردد. این نوع اشك سعی می كند تا مواد محرك و آزاردهنده را از چشم ها پاك كند.

باد شدید و نور شدید خورشید نیز می تواند باعث تولید اشك رفلكس گردد. این اشك بیشتر آبكی بوده و از لیزوزویم و ایمنوگلوبولین بیشتری برخوردار است.

3- اشك احساسی یا گریه کردن(emotional tears/crying): این اشك هنگام احساساتی شدن انسان ها (استرس هیجانی) و یا احساس درد بدنی ترشح می گردد. آغازگرهای هیجانی این نوع اشك معمولا خشم، اندوه، شادی، ترس، شوخ طبعی و ناكامی می باشند.

تركیبات شیمیایی این نوع اشك با تركیبات دو اشك قبلی متفاوت است. اشك احساسی حاوی هورمون ها و پروتئین های بیشتری است. این اشك حاوی هورمون پرولاكتین، هورمون رشد، آدرنوكورتیكوتروپین، آندروفین و عنصر منگنز می باشد.

 

منبع:سایت دانشجو



:: موضوعات مرتبط: علمی , ,
:: بازدید از این مطلب : 785
|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

www.iranfars.ir گروه ایران فارس

کوتاه ترین راه رسیدن به ثروت آن است که قابلیت هایت را بشناسی و برآنها تکیه کنی.

کوتاه ترین راه برای جلوگیری از شکست احتمالی ، مشورت با کسانی است که قبلاً آن راه را رفته اند.

کوتاه ترین راه برای داشتن روانی سالم ، در نظر گرفتن زمانی برای خنده و شادی در هر روز است.

کوتاه ترین راه بری اینکه نخواهی چیزی را به خاطر بسپاری ، نگفتن دروغ است.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرزوها ، واقع بین بودن است.

کوتاه ترین راه برای غیبت نکردن آن است که عیوب خود را مثل عیب دیگران ، ببینی .

کوتاه ترین راه برای داشتن جسمی سالم ، اعتدال در خوردن است ، نه زیاد و نه کم.

کوتاه ترین راه برای یافتن یک دوست ، توجه به علایق طرف مقابل است.

کوتاه ترین راه مبارزه با ترس ، روبه رو شدن با آن ترس است.

کوتاه ترین راه عشق ورزیدن ، نگاهی است خالص و بی ریا توام با عشق.

کوتاه ترین راه برای رهایی از افسردگی ، فکر کردن به چیزهای خوب است.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به ثبات ، آن است که بر آن چه ایمان داری پافشاری کنی ، حتی اگر یک لشکر مخالف داشته باشی.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به تکامل ، انتقاد پذیریی است.

کوتاه ترین راه برای دروغ نگفتن ، شجاع بودن است.

کوتاه ترین راه برای آینده نگری ، قناعت است.

کوتاه ترین راه برای حسرت نخوردن ، آن است که همیشه در حال زندگی کنی.

کوتاه ترین راه برای حل یک مساله ، فهمیدن درست صورت مساله است.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرامش ، آن است که کمتر به چیزهایی که نداری فکر کنی.

کوتاه ترین راه برای اثبات دوستی ات به یک دوست ، آن است که شنوده خوبی باشی.

کوتاه ترین راه برای فاش نساختن راز دیگران آن است که هرگز به رازشان گوش ندهی.

کوتاه ترین راه برای تحقیر نکردن دیگران این است که فقط چند لحظه خودت را جای آنها قرار دهی.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به قدرت واقعی ، تقویت هر چه بیشتر منطق است.

کوتاه ترین راه مقابله با دشمنان آن است که هرگز خونسردی ات را از دست ندهی.

کوتاه ترین راه غلبه بر مشکلات ، کوچک و ناچیز شمردن آنها است.

کوتاه ترین راه برای دانستن یک ارتباط سالم ، داشتن فکر و اندیشه سالم و قلب پاک است.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 738
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی مان شکل

می دهند. ما می توانیم با استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت ، انرژی

مثبت را بین همه پخش کنیم.برای مثال ما می تونیم از جایگزین های زیر در

صحبت هایمون استفاده کنیم :   

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود

به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت

به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی

به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من

گذاشتیدمتشکرم

به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود

به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟

به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده

به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما

به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه

به جای فقیر هستم؛‌بگوییم : ثروت کمی دارم

به جای بد نیستم؛ بگوییم : خوب هستم

به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست

به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم

به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود

به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه

به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم

به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم



:: موضوعات مرتبط: علمی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1091
|
امتیاز مطلب : 109
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()