نوشته شده توسط : علی افسری نژاد
www.taknaz.ir گروه ایران فارس

سوسكها سریعترین جانوران 6 پا میباشند. با سرعت یك متر در ثانیه.

-خرگوشها و طوطی ها بدون نیاز به چرخاندن سر خود قادرند پشت سر خود را ببینند.

-كرگدنها قادرند سریعتر از انسانها بدوند.

-هیچ پنگوئنی در قطب شمال وجود ندارد.

-مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند.

-كانادا یك واژه هندی به معنی “روستای بزرگ” میباشد.

-10 درصد وزن بدن انسان (بدون آب) را باكتریها تشكیل میدهند.

-11 درصد جمعیت جهان را چپ دستان تشكیل میدهند.

-از هر 10 نفر، یك نفر در سراسر جهان در جزیره زندگی میكند.

-98 درصد وزن آب از اكسیژن تشكیل یافته است.

-یك اسب در طول یك سال 7 برابر وزن بدن خود غذا مصرف میكند.

-رشد دندانهای سگ آبی هیچگاه متوقف نمیگردد.

-قلب والها تنها 9 بار در دقیقه میتپد.

-چیتا قادر است در حداكثر سرعت خود گامهایی به طول 8 متر بر دارد.

-شمپانزه ها قادرند مقابل آینه چهره خود را تشخیص دهند اما میمونها نمیتوانند.

-عمر سنجاقكها تنها 24 ساعت میباشد.

-مدت زمان گردش سیاره عطارد بدور خود دو برابر مدت زمان گردش آن بدور خورشید میباشد.

-روشنایی قرص كامل ماه 9 برابر هلال ماه میباشد.

-یك خرس بالغ قادر است با سرعت یك اسب بدود.

-قلب یك جوجه تیغی در حالت عادی 190 بار در دقیقه میزند كه در دوران خواب زمستانی به 20 بار در دقیقه كاهش می یابد.

-اسبها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.

-كانگروها قادرند 3 متر به سمت بالا و 8 متر به سمت جلو بپرند.

-قلب میگو در سر آن واقع است.

-گونه ای از خرگوش قادر است 12 ساعت پس از تولد جفت گیری كند.

-یك كوه آتشفشان قادر است ذرات ریز و گردوغبار را تا ارتفاع 50 كیلوكتری به فضای اطراف پرتاب كند.

-داركوب ها قادرند 20 بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.

-سالانه 500 فیلم در امریكا و 800 فیلم در هند ساخته میگردد.

-آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است.

-تمامی پستانداران به استثنای انسان و میمون كور رنگ میباشند.

-عمر تمساح بیش از 100 سال میباشد.

-تمام قوهای كشور انگلیس جزو دارایی های ملكه انگلیس میباشند.

-موریانه ها قادرند تا 2 روز زیر آب زنده بمانند.

-مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یكسان میباشد.و تنها بواسطه بوی آنهاست كه طعم های متفاوتی می یابند.

-فیلها قادرند روزانه 60 گالن آب و 250 كیلو گرم یونجه مصرف كنند.

-جغدها قادر به حركت دادن چشمان خود در كاسه چشم نمیباشند.

-80 درصد امواج مایكرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب میگردد.

-قد فضانوردان هنگامی كه در فضا هستند 5 تا 7 سانتی متر بلنتر میگردد.

-بلژیك تنها كشوری است كه فیلمهای غیر اخلاقی را سانسور نمیكند.

-جلیغه ضد گلوله، برف پاك كن شیشه خودرو و پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان میباشند.

-موز پر مصرف ترین میوه كشور امریكا میباشد.

-درتمام انسانهای كره زمین 99.9 % شباهت ژنتیكی وجود دارد.

-98.5 % از ژنهای انسان و شامپانزه یكسان میباشند.

- قلب انسان بطور متوسط 100 هزار بار در سال میتپد.

- لئوناردو داوینچی مخترع قیچی میباشد.

-سطح شهر مكزیك سالانه 25 سانتی متر نشست میكند.

-50 %جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نكرده اند.

-در هر 5 ثانیه یك كامپیوتر در سطح جهان به ویروس آلوده میگردد.

- ظروف پلاستیكی 50 هزار سال طول میكشد تا در طبیعت شروع به تجزیه شدن كنند.

-اغلب مارها دارای 6 ردیف دندان میباشند.

-90% سم مارها از پروتئین تشكیل یافته است.

-هرگاه جمعیت كره زمین به 100 نفر كاهش یابد، 50 % پول جهان در دست 6 نفر قرار خواهد گرفت.

-موشهای صحرایی سالانه 1/3 منابع و ذخایر غذایی جهان را نابود میسازند.

-2/3 آدم رباییهای جهان در كلمبیا به وقوع می پیوندد.

- 2/3 اعدامهای جهان در كشور چین بوقوع می پیوندد.

-سرود اصلی كشور یونان متشكل از 158 بیت میباشد.

-تمساح ها قادرند آرواره های خود را با نیروی 1300 كیلو گرم ببندند.

-یك گاو بطور متوسط سالانه 2 هزار و 300 گالن شیر تولید میكند.

-خورشید از لحاظ وزن از 70% هیدروژن،28% هلیوم،1.5% كربن+نیتروژن+اكسیژن و 0.5% عناصر دیگر تشكیل شده است.

-سگهای شهری بطور متوسط 3 سال بیشتر از سگهای روستایی عمر میكنند.

-در امریكا سالانه 15 نفر بر اثر گاز گرفتگی توسط سگها جان خود را از دست میدهند.

-70% فقرای جهان را زنان تشكیل میدهند.

-نور خورشید 8.5 دقیقه طول میكشد تا به زمین برسد.

-خودروسازی بزرگترین صنعت در جهان میباشد.

-در هر 2 هفته یك زبان در جهان منقرض میگردد.

-ون گوگ در طول حیات خود تنها یكی از نقاشیهای خود را بفروش رساند.

-گربه های خانگی 70% وقت خود را در خواب سپری میكنند.

-پلنگها قادرند تا ارتفاع 5 متری به بالا بپرند.

-سم مارهای قهوه ای استرالیا تا حدی مهلك میباشد كه 0.002 گرم از سم این مارها میتواند یك انسان را بكشد.

-اختراع پیچ گوشتی پیش از پیچ صورت گرفت.



:: موضوعات مرتبط: علمی , ,
:: بازدید از این مطلب : 815
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

سیب

محافظت از قلب

جلوگیری از یبوست

بند آوردن اسهال

بهبود ظرفیت ریه

نرم کردن مفاصل


 

 

زرد آلو

مبارزه با سرطان

کنترل فشار خون

حفظ دید چشم

حفاظت در برابر آلزایمر

کند کردن روند پیری


 

 

آرتیشو یا کنگر فرنگی

کمک به هضم غذا

پایین آوردن کلسترول

محافظت از قلب

ثابت نگهداشتن قند خون

محافظت در برابر بیماری کبد


 

 

آوکادو

مقابله با بیماری دیابت

پایین آوردن کلسترول

کمک به جلوگیری از سکته

کنترل فشار خون

نرم کردن پوست


 

 

موز

محافظت از قلب

آرام کردن سرفه

تقویت استخوان ها

کنترل فشار خون

بند آوردن اسهال


 

 

لوبیا

جلوگیری از یبوست

چاره هموروئید

پایین آوردن کلسترول

مبارزه با سرطان

ثابت نگهداشتن قند خون


 

 

چغندر

کنترل فشار خون

مبارزه با سرطان

تقویت استخوان ها

محافظت از قلب

کمک به کاهش وزن


 

 

سته ی آبی

مبارزه با سرطان

محافظت از قلب

ثابت نگهداشتن قند خون

زیاد کردن حافظه

جلوگیری از یبوست


 

 

براکلی یا کلم سیاه

تقویت استخوان ها

حفظ دید چشم

مبارزه با سرطان

محافظت از قلب

کنترل فشار خون


 

 

کلم

مبارزه با سرطان

جلوگیری از یبوست

گسترش کاهش وزن

محافظت از قلب

چاره هموروئید


 

 

طالبی، گرمک

حفظ دید چشم

کنترل فشار خون

پایین آوردن کلسترول

مبارزه با سرطان

نگهداری سیستم ایمنی بدن


 

 

هویج

حفظ دید چشم

محافظت از قلب

جلوگیری از یبوست

مبارزه با سرطان

گسترش کاهش وزن


 

 

گل کلم

محافظت در برابر سرطان پروستات

مبارزه با سرطان سینه

تقویت استخوان ها

بیرون کردن کوفتگی، کبودی

محافظت در برابر بیماری قلبی


 

 

گیلاس

محافظت از قلب

مبارزه با سرطان

پایان دادن به بیماری بی خوابی

کند کردن روند پیری

حفاظت در برابر آلزایمر


 

 

شاه بلوط

گسترش کاهش وزن

محافظت از قلب

پایین آوردن کلسترول

مبارزه با سرطان

کنترل فشار خون


 

 

فلفل قرمز

کمک به هضم غذا

تسکین گلودرد

باز کردن سینوس ها

مبارزه با سرطان

بالا بردن سیستم ایمنی بدن


 

 

انجیر

گسترش کاهش وزن

کمک به جلوگیری از سکته

پایین آوردن کلسترول

مبارزه با سرطان

کنترل فشار خون


 

 

ماهی

محافظت از قلب

زیاد کردن حافظه

محافظت از قلب

مبارزه با سرطان

نگهداری سیستم ایمنی بدن


 

 

بزرک

کمک به هضم غذا

مقابله با بیماری دیابت

محافظت از قلب

بهبود سلامت ذهنی

بالا بردن سیستم ایمنی بدن


 

 

سیر

پایین آوردن کلسترول

کنترل فشار خون

مبارزه با سرطان

از بین بردن باکتری

مبارزه با قارچ


 

 

گریپ فروت یا دارابی

محافظت در برابر حمله قلبی

گسترش کاهش وزن

کمک به جلوگیری از سکته

مبارزه با سرطان پروستات

پایین آوردن کلسترول


 

 

انگور

حفظ دید چشم

غلبه بر بیماری سنگ کلیه

مبارزه با سرطان

افزایش جریان خون

محافظت از فلب


 

 

چای سبز

مبارزه با سرطان

محافظت از قلب

کمک به جلوگیری از سکته

گسترش کاهش وزن

از بین بردن باکتری


 

 

عسل

درمان زخم

کمک به هضم غذا

محافظت در برابر زخم معده

افزایش انرژی

مبارزه با آلرژی


 

 

لیمو

مبارزه با سرطان

محافظت از قلب

کنترل فشار خون

نرم کردن پوست

جلوگیری از کمبود ویتامین ث


 

 

لیمو ترش

مبارزه با سرطان

محافظت از قلب

کنترل فشار خون

نرم کردن پوست

جلوگیری از کمبود ویتامین ث


 

 

انبه

مبارزه با سرطان

زیاد کردن حافظه

تنظیم غده تیروئید

کمک به هضم غذا

حفاظت در برابر آلزایمر


 

 

قارچ

کنترل فشار خون

پایین آوردن کلسترول

از بین بردن باکتری

مبارزه با سرطان

تقویت استخوان ها


 

 

جو دوسر

پایین آوردن کلسترول

مبارزه با سرطان

مقابله با مرض دیابت

جلوگیری از یبوست

نرم کردن پوست


 

 

روغن زیتون

محافظت از قلب

گسترش کاهش وزن

مبارزه با سرطان

مقابله با بیماری دیابت

نرم کردن پوست


 

 

پیاز

کاهش خطر حمله قلبی

مبارزه با سرطان

از بین بردن باکتری

پایین آوردن کلسترول

مبارزه با قارچ


 

 

پرتغال

نگهداری سیستم ایمنی بدن

مبارزه با سرطان

محافظت از قلب

منظم کردن تنفس


 


 

 

هلو

جلوگیری از یبوست

مبارزه با سرطان

کمک به جلوگیری از سکته

کمک به هضم غذا

چاره هموروئید


 

 

بادام زمینی یا پسته شامی

محافظت در برابر بیماری قلبی

گسترش کاهش وزن

مبارزه با سرطان پروستات



:: موضوعات مرتبط: علمی , ,
:: بازدید از این مطلب : 836
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

Answer the phone by LEFT ear

برای صحبت با موبایل از گوش چپ استفاده کنید

../upload/group/8/0.829863001292057342_57409081492953493297.jpeg

Do not drink coffee TWICE a day

روزانه بیش از دو فنجان قهوه ننوشید.

../upload/group/8/0.480687001292057353_12157090097464393897.jpeg

Do not take pills with COOL water

قرص و داروها را با آب خیلی سرد تناول نکنید.

../upload/group/8/0.090417001292057362_30726549384883131087.jpeg

Do not have HUGE meals after 5pm

بعد از ساعت ۵:۰۰ از خوردن غذای چرب خوداری کنید.

../upload/group/8/0.650975001292057371_56581633316685747452.jpeg

Reduce the amount of TEA you consume

مصرف چای روزانه را کم کنید

 

Reduce the amount of OILY food you consume

از مقدار غذای چرب و اشباع شده با روغن در وعده های غذایی کم کنید.

مجلل
ترین غذهای دنیا ( تصویری)

.Drink more WATER in the morning, less at night

در صبح آب بیشتر و در شب آب کمتر بنوشید

../upload/group/8/0.676969001292057393_80009005360540557113.jpeg

Keep your distance from hand phone CHARGERS

از گوشی موبایل در زمان شارژ شدن دوری کنید.



:: موضوعات مرتبط: علمی , ,
:: بازدید از این مطلب : 800
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

 



:: بازدید از این مطلب : 1018
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد
انسانها برای برقراری ارتباط مخابره می‌کنند و زمانی که به برقرارری ارتباطی معقول و دوست داشتنی موفق می‌شوند، پاداش و بهره‌ای سترگ و عظیم را برای خود به ارمغان می‌آورند. البته هیچ مدرک  و شاهدی در رابطه با تاثیر مثبت عشق های تازه و پر تنش و حرارت اولیه، بر سلامتی مشاهده نشده است. افرادی که عاشق می‌شوند مدعی تجربه احساس جذاب، جالب و پرتکاپو به طور همزمان هستند. اینها همگی می‌تواند منبعی از استرس باشد. در حالیکه عشق ثابت  و متعادل و عمیق می‌تواند تاثیر مثبت بر سلامتی فرد داشته باشد. جالب است بدانید که افرادی که دارای ارتباط بلند مدت  و خشنود کننده هستند در سنجش ها و معاینات بالینی امتیاز بیشتری کسب کرده اند. رمز این ارتباط موثر به خاطر داشتن احساس برقراری ارتباط با دیگران، دریافت احترام، احساس با ارزشی و احساس تعلق داشتن است.
و اما 10 فایده موثر ارتباط عاشقانه
1-نیاز کمتر برای مراجعه به پزشک:  یکی از فرضیه های توجیهی برای این مزیت این است که افرادی که دارای ارتباط خوب با یکدیگر هستند بهتر از خود مراقبت می‌کنند. بهترین دوستان شما به شما انگیزه حفظ رژیم غذایی سالم را می‌دهند.
2-افسردگی و سوء مصرف دارویی کمتر:  تحقیقات ثابت کرده که ازدواج و تاهل باعث کاهش میزان استرس در مردان و زنان می‌شود ومیزان مصرف مواد مخدر و نوشیدنی های غیر مجاز را به طور قابل ملاحظه  ای کاهش می‌دهد.
3-کاهش فشار خون: ازدواج موفق و شاد یکی از عوامل تاثیر گذار بر فشار خون می‌باشد و این مقدار را در حد ایده الی حفظ می‌کند.
4-کاهش اضطراب: این افراد به دلیل تولید دوپامین بیشتر کمتر دچار اضطراب می‌شوند.
5-کنترل طبیعی درد: مطالعات MRI بر روی زوجها ثابت کرده که فعالیت بخشی از مغز این افراد در کنترل درد چشمگیر تر می‌باشد.
6-مدیریت بهتر استرس: افرادی که توسط دیگری حمایت می‌شوند و دیگران آنها را دوست دارند در برخورد با شرایط استرس زا به طور معقول تری برخورد می‌کنند.
7-کاهش میزان سرماخوردگی: افرادی که دارای روابط عاشقانه هستند کمتر دچار استرس، اضطراب و افسردگی می‌شوند و در نتیجه سیستم ایمنی آنها ارتقا می‌یابد و در برخورد با عوامل ویروسی و سرما کمتر دچار بیماری خواهند شد.
8-التیام سریعتر: سرعت التیام زخم یکی دیگر از قدرت های حاصل از روابط عاشقانه است که البته با انجام آزمایش صحت آن تایید شده است.
9-افزایش طول عمر: سرعت مرگ و میر افراد مجرد به هر دلیل ممکن 58% بیشتر از افراد متاهل است. ازدواج و تاهل و وابستگی با میزان کاهش انزواطلبی در ارتباط است. تنهایی و انزوا طلبی یکی از دلایل اصلی مرگ و میر می‌باشد.
10-زندگی شادتر: یکی از بارزترین مزایای عشق، لذت و شادی است. شادی حاصل از تاهل و ازدواج و احساس  تعلق بیشتر از درآمد قابل توجه شادی آور و لذت بخش است.
منبع:سایت پی سی پارسی


:: موضوعات مرتبط: علمی , عاشقانه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1100
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

گروه ایران فارس www.iranfars.ir

از عجایب بدن انسان کم و بیش می‏دانیم اما هر از گاهی یک مطلب جالب می‏تواند ما را متحیر کرده و به سیستم آفرینش خود بیشتر پی ببریم. در اینجا به چند مورد از این مطالب اشاره می‏گردد.

۱- معده اسیدی فوق‏العاده قوی ترشح می‏کند

در بدن ما اسیدی بسیار خطرناک وجود دارد که هیچ امنیت پروازی نمی‌تواند آنرا توقیف کند. این مطلب دیگر بر کسی پوشیده نیست که معده برای هضم غذاهایی که می‏خوریم اسیدی بسیار قوی به نام هیدروکلریک اسید (HCL)ترشح می‏‏کند. ترکیبی قدرتمند برای حل کردن فلزات در صنعت. اما جالب اینجاست که این اسید بسیار قوی توسط دیواره‏بسیار نازک احاطه شده است. همچنین در سه روز اول مرگ، آنزیمهایی که غذای ما را هضم می‏کرده‏اند، شروع به خوردن خودمان می‌کنند.

۲- حالت فیزیکی بدن در یادآوری خاطرات تاثیرگذار است

آیا لحظات ازدواج خود را به یاد نمی‏آورید؟ سعی کنید به روی دو زانو نشسته و لحظه‏ای که به همسر خود گل می‏دادید را بازسازی کنید. خاطرات با حواس پنجگانه ما و موقعیت فیزیکی بدن ما رابطه مستقیم دارند. یک آهنگ خیلی ساده می‌تواند خاطرات بسیاری را از گذشته ما به یاد آورد همچنانکه یک صدای زنگ دوچرخۀ قدیمی می‌تواند راه مدرسه را به یاد ما آورد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته است نشان می‏دهد که موقعیت فیزیکی بدن، در صورتیکه مانند یکی از لحظات انجام عملی در گذشته باشد، می‌تواند به یادآوری آن عمل را بسیار راحتتر نماید.

۳- استخوانها کمبود مواد معدنی بدن را تامین می‏نمایند

استخوانها دربردارنده کلسیم و فسفر هستند که این دو عنصر برای سیستم عصبی و عضلات به کار گرفته می‏شوند. چنانچه هریک از این دو عنصر دچار کمبود در بدن شده و توسط غذایی که می‌خوریم، تامین نشود، هورمونهایی ویژه این دو عنصر را از داخل استخوانها بیرون کشیده تا کمبود این دو عنصر جبران شود و هر زمان که مصرف آنها به اندازه کفایت رسید، دوباره تعادل برقرار می‏گردد.

۴- مقدار زیادی از غذایی که می‏خوریم، صرف فکر کردن می‏شود!

در حالیکه مغز فقط مقدار کمی از وزن بدن را شامل می‌شود، ۲۰% از کالری و اکسیژن بدن را استفده می‏نماید. برای همین منظور است که سه شریان اصلی خون به مغز وارد می‌شود تا اکسیژن مورد نیاز توسط سلولهای خون تامین گردد. یک انسداد و یا اشکال در هر یک از این شریانها باعث گرسنه ماندن سلولهای مغز می‏گردد. ( به همین دلیل است که هنگام فکر کردن زیاد، بسیار گرسنه می‏شویم)

۵- خنده مسری است

وقتی کسی را می‌بینیم که می‏خندد و یا خمیازه می‌کشد، خودبخود ما نیز، می‏خندیم و یا خمیازه می‏کشیم. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که خنده یکی از بهترین راهها برای ارتباطات اجتماعی است. شنیدن صدای خنده مغز را وادار به تحریک عضلات صورت می‏کند. در مورد گریه نیز به همین صورت است.

۶- بدن شامل رنگهای متنوعی است

رنگ پوست انسان بستگی به ملانین، ماده رنگی بدن دارد. بدن انسان بدون رنگ خاصی، به رنگ کرمی روشن می‏باشد، قسمتهایی هم که رگهای خونی به پوست نزدیکترند به قرمزی می‌زند. رنگ مشکی نیز طبق تحقیقات جهت جلوگیری از عوارض نور خورشید، اشعه اولترا ویوله می‌باشد که همانطور که شاهدیم، قسمتهایی از زمین که نور خورشید تقریبا عمود می‏تابد، شامل انسانهایی با پوست تیره می‌باشد. یک نوع رده بندی رنگ پوست به این صورت می‌باشد :

بسیار روشن (نژاد سلت Celtic)

روشن (اروپایی روشن پوست)

روشن متوسط (اروپایی تیره پوست یا نژاد هند و اروپایی)

نیمه تیره (نژاد مدیترانه‏ای)

تیره (قهوه‏ای)

سیاه پوست

۷- انسان زنده می‏ماند اگر …. نداشته باشد

با این حال که بدن انسان بسیار شکننده و ضعیف است و با یک شلیک گلوله و یا یک عدد ویروس، از بین می‌رود ولی با از دست دادن بسیاری از قسمتهای بدن، باز هم می‌توان زنده ماند. یک انسان می‌تواند بدون داشتن طحال، معده، یک کلیه، ۷۵% از ریه‏ها، ۸۰% از روده‏ها، و همچنین قسمتهای لگن به پایین و دستها زنده بماند.

۸- ضرورت خواب برای بدن مانند نیاز به اکسیژن است

به اندازه‏ای که بدن به غذا نیاز دارد، به خواب نیز نیاز دارد. اما دقیقا به همان اندازه؟ خیر. بدن انسان بدون غذا و فقط با آب می‌تواند ۱ تا حداکثر دوماه (بستگی به چربی و سایر عوامل موجود در بدن دارد) زنده بماند در حالیکه بیشترین رکوردی که از نخوابیدن به جای مانده، توسط فردی به نام “رندی گاردنر” به مدت ۲۶۴ ساعت (۱۱ روز) بوده است.

۹- فشار ایجاد شده توسط قلب به اندازه پاشش خون تا ارتفاع ۱۰ متر است.

۱۰- هنگام حرکت بیش از ۳۰۰ ماهیچه به کار می‏آیند تا بتوانیم درست بایستیم.


:: موضوعات مرتبط: علمی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1048
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

پیش درآمد ، از قالب های اصلی آهنگسازی و اجرا در موسیقی کلاسیک ایرانی ،قطعه ای ضربی،موزون،بدون کلام و صرفا سازی است که بطور سنتی آغاز گر اجرای یک برنامه موسیقی کلاسیک ایرانی و معرف فضای کلی دستگاه یا آواز مورد نظر است اگر چه سابقه تاریخی اصطلاح "پیش درآمد " و رواج آن  به عنوان قطعه ای مقدمه گونه در موسیقی ایرانی به حدود یک صد سال پیش و پس ار دوران مشروطیت باز می گردد ، اما از لحاظ ساختار شناختی می توان ریشه آن را در فرم های قدیمی تری جستجو کرد . در بررسی پیشینه ی تاریخی  " پیش درآمد " سه نکته را باید در نظر داشت . نخست ، سابقه ی تاریخی قطعاتی که از لحاظ برخی ویژگی های ساختاری ، یعنی موزونی و بی کلامی تقریبا مشابه با پیش در آمد بوده اند دوم ، بررسی نقش چنین قطعاتی در فرم سیکلیک اجرایی به عنوان قطعه ایی مقدمه گونه . سوم ، اطلاق اصطلاح " پیش درآمد " به فرم مورد نظر و تثبیت و رواج آن به عنوان قالبی برای ساخت و اجرای موسیقی . 

   درباره ی چگونگی شکل گیری پیش درآمد به مفهوم کنونی آن روایات مختلف ، اما کمابیش مشابهی ، ذکر شده است که با مقایسه آنها می توان سیر تکوین تدریجی آن را دریافت . نخستین نمونه های قطعاتی که در قالب ساختاری پیش درآمد ، ریشه در آثار برخی از نوازندگان عصر ناصری همچون محمد صادق خان سرورالملک و آقا حسینقلی دارد ، مع هذا قطعات مذکور دارای ساختاری نسبتا ساده و غیر مستقل بوده اند ، چندان نقش مقدمه گونه نداشته اند ، به صورت گروهی اجرا نمی شده اند و البته در آن زمان عنوان پیش درآمد نیز به آنها اطلاق نمی شده است .

  بنا بر روایات موجود در اواخر دوران قاجار هنگامی که موسیقیدانان در مجالس و محافل خویش به اتفاق ساز می زدند معمولا در اول چیزی با هم نمی نواختند بلکه نخست آنکه از همه استاد تر بود شروع به نواختن می کرد و پس از وی بقیه ی نوازندگان به ترتیب به نوبه ی خود می نواختند و چنانچه خواننده ایی در جمع شان بود شروع به خواندن می کرد و نوازندگان به نوبت جواب او را می دادند . در قسمت آخر برنامه قطعاتی ضربی از قبیل تصنیف و به ویژه رنگ وجود داشت که نوازندگان دسته جمعی به نواختن آن می پرداختند . تا این که پس از دوره ی استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس توسط محمد علی میرزا ، ظهیرالدوله  انجمنی به نام انجمن اخوت در کاخ صاحبقرانیه تشکیل داد و کنسرت هایی را به نفع بینوایان و مستمندان برگزار کرد . در جریان این برنامه ها برای اولین بار این فکر به نظر رکن الدین مختاری می رسد که مناسب است برای اجرای کنسرت وقتی که نوازندگان دور هم جمع می شوند در مرحله ی اول قطعه ای به طور دسته جمعی بنوازند و به اصطلاح گشایش یا خلاصه ایی از آنچه که می خواهند بعدا بنوازند باهم شروع کنند و سپس به تک نوازی مشغول شوند . وی این نظر را با دیگران در میان گذاشت و روز بعد قطعه ای را که شخصا معمولا در موقع تک نوازی به صورت ضربی می نواخت به دسته ی موسیقی دانان  ارائه داد  و آنها نیز پس از چند جلسه تمرین آن را فرا گرفته و به صورت دسته جمعی اجرا کردند .نام این قطعه را مشیر همایون "پیش درآمد " گذاشت، به این دلیل که پیشتر اجرای موسیقی با درآمد آغاز می شد و بنا براین آنچه قبل از آن نواخته شود را می توان پیش درآمد نامید . 

   امروزه پیش درآمد فرمی سازی و پیش ساخته است که معمولا آغاز گر اجرای سنتی موسیقی کلاسیک ایران و نخستین بخش از طرح پنجگانه فرم سیکلیک اجرای سنتی موسیقی دستگاهی ایران است . این قطعه فضا و حالت مورد نظر را به گونه ایی موجز و در قالبی موزون ارائه می دهد و در واقع دارای نقش مقدمه است .این فرم اگر چه دارای متر مشخص است اما فاقد پریود های متریک – ریتمیک مشخص و تثبیت شده در قالب اصول یا ایقاعات است .طرح ساختار فرمال پیش درآمد معمولا فاقد قسمت ترجیع گونه است و در واقع طرح ساختاری آن بیشتر متاثر از ساختار مدال و ملودیک دستگاه مورد نظر است ، بدین ترتیب که غالبا در مُد درآمد یا مُد اصلی دستگاه یا آواز آغاز می شود و درآن انتقال به تعدادی از گوشه های اصلی دستگاه صورت می پذیرد .

 

پیش درآمد در اوزان  دو ضربی ، سه ضربی و چهار ضربی با سرعت متوسط ساخته می شود و گاهی به ضرب 8/6 سنگین و یا 4/6 است . این نکته نیز شایان توجه است که دو آهنگساز و موسیقی دان برجسته که پیش درآمد را رواج دادند یعنی درویش خان و رکن الدین خان مختاری هر دو دارای پیشینه ای در موسیقی نظام نیز بودند رکن الدین خان تحت تاثیر موزیک نظام برای اولین بار وزن دو ضربی تند را با ساختن پیش درآمدی در دستگاه چهارگاه معمول و متداول نمود .



:: موضوعات مرتبط: علمی , هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 6085
|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

            

عمريست  تا  به راه  غمت رو نهاده ايم        روى و رياى  خلق به يك سو نهاده ايم

طاق و رواق مدرسه و  قال  و   قيل علم        در راه  جام  و  ساقى  مه رو نهاده ايم

هم جان  بدان دو نرگس جادو  سپرده ايم       هم دل  بر  آن دو سنبل  هندو  نهاده ايم

عمرى  گذشت   تا    به   اميد   اشارتى        چشمى بدان دو گوشه ی ابرو نهاده ايم

ما   ملك   عافيت نه  به  لشكر گرفته ايم        ما  تخت   سلطنت نه به بازو  نهاده ايم

در  گوشه ی  اميد     چو  نظارگان   ماه       چشم  طلب  بر آن   خم  ابرو  نهاده ايم

تا  سحر  چشم یار  چه  بازی کند که  باز       بنیاد    بر   کرشمه     جادو    نهاده​ایم

بی زلف  سرکشش  سر  سودایی از ملال      همچون   بنفشه  بر  سر  زانو  نهاده​ایم

گفتی که   حافظا   دل سرگشته​ات کجاست       در   حلقه​های   آن   خم  گیسو نهاده​ایم



:: موضوعات مرتبط: ادبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1025
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

در کنار دجله  سلطان    بایزید       بود   تنها  فارغ   از  خیل مرید

ناگه   آوازی   ز  عرش کبریا       خورد بر گوشش که ای اهل ریا

آنچه داری  در میان  کهنه دلق      میل آن داری که بنمایم به خلق؟

تا   خلایق   قصد  آزارت کنند       سنگ باران بر سر  دارت کنند؟

گفت یا رب میل آن داری توهم      شمه ای از  رحمتت  سازم رقم؟

تا که خلقانت  پرستش کم  کنند      از نماز و روزه و حج رم  کنند؟

پس ندا  آمد  ز وحی   ذوالمنن      نی  ز  ما ونی ز تو رو دم مزن



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ادبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1164
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

الهی! تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی، و از ادراک عقل مصونی، نه مُدرَک عیونی، کارساز هر مفتونی، و شادساز هر محزونی، در حکم، بی‌چرا، و در ذات بی‌چند، و در صفات بی‌چونی.
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه آرزومند مکانی، نه کسی به تو ماند، و نه به کسی مانی، پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.
الهی! یکتای بی‌همتایی، قیّوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفّایی، از شریک مبرّایی، اصل هر دوایی، داروی دلهایی، شاهنشاه فرمانفرمایی، معزّز به تاج کبریایی، مسندنشین استغنایی، به تو رسد ملک خدایی.
الهی! نام تو، ما را جواز، مهر تو، ما را جهاز، شناخت تو، ما را امان، لطف تو، ما را عیان.
الهی! ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مومنان را گواهی، چه عزیز است آن کس که تو خواهی.
یا ربّ دل پاک و جانِ‌ آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده
در راه خود اول زخودم بی‌خود کن بی‌خود چو شدم زخود به خود راهم ده
الهی! از نزدیک نشانت می‌دهند و برتر از آنی، و دورت پندارند و نزدیکتر از جانی، تو آنی که خود گفتی، و چنان که خود گفتی، آنی، موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی.
الهی! جز از شناخت تو، شادی نیست، و جز از یافت تو، زندگانی نه، زنده بی‌تو، چون مرده زندانی است، و زنده به تو، زنده جاویدانی است.

 

الهی! فضل تو را کران نیست، و شکر تو را، زبان.
من بی‌تو دمی قرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
الهی! گرفتار آن دردم، که تو داروی آنی، بنده آن ثنایم که تو سزاوار آنی، من در تو، چه دانم؟ تو دانی. تو آنی که مصطفی گفت، من ثنای تو را نتوانم شمرد آن گونه که تو خود بر نفس خویش ثنا گفتی.
الهی! جمال تو راست، باقی زشتند، و زاهدان مزدوران بهشتند!
در دوزخ اگر وصل تو در چنگ آید از حال بهشتیان مرا ننگ آید
ور بی‌تو به صحرای بهشتم خوانند صحرای بهشت بر دلم تنگ آید
الهی! با تو آشنا شدم، از خلایق جدا شدم و در جهان شیدا
شدم، نهان بودم؛ پیدا شدم.
الهی! چون آتش فراق داشتی، دوزخ پرآتش از چه افراشتی.

الهی! هر که تو را شناخت، هر چه غیر تو بود بینداخت.
هر کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
الهی! از کشته تو، بوی خون نیاید، و از سوخته تو، بوی دود؛ چرا که سوخته تو، به سوختن شاد است و کشته تو، به کشتن خشنود.
الهی! دلی ده، که در آن آتش هوی نبود، و سینه‌ای ده، که در آن رزق
و ریا نبود.
الهی! اگر یک بار گویی بنده من، از عرش بگذرد خنده من.
الهی! بر هر که داغ محبّتِ خود نهادی، خِرمن وجودش را به باد نیستی در دادی.
الهی! من کیستم که تو را خواهم، چون از قیمت خود آگاهم، از هر چه می‌پندارم کمترم، و از هر دمی که می‌شمارم بدترم.
الهی! فراق، کوه را هامون
کند، هامون را جیحون کند، جیحون را پر خون کند. دانی که با این دل ضعیف، چون کند؟
الهی! اگر مستم و اگر دیوانه‌ام، از مقیمان این آستانه‌ام، آشنایی با خود ده که از کائنات بیگانه‌ام.
الهی! در سرْ آب دارم، در دلْ آتش، در ظاهرْ ناز دارم، در باطنْ خواهش، در دریایی نشستم که آن را کران نیست. به جان من، دردی است که آن را درمان نیست، دیده من بر چیزی آید که وصف آن بر زبان نیست!
پیوسته دلم دم از رضای تو زند جان در تن من نفس برای تو زند
گر بر سر خاک من گیاهی روید از هر برگی بوی وفای تو زند
الهی! اگر خامم، پخته‌ام کن، و اگر پخته‌ام، سوخته‌ام کن.
الهی! مکش این چراغ افروخته را، و مسوزان این دل سوخته را، و مَدَر این پرده دوخته را، و مران این بنده آموخته را.
الهی از آن خوان که از بهر خاصان نهادی، نصیب من بینوا کو
اگر می‌فروشی، بهایش که داده و گر بی‌بها می‌دهی بخش ما کو؟
تو لاله سرخ و لولو مکنونی من مجنونم، تو لیلیّ مجنونی
تو مشتریان بابضاعت داری با مشتریان بی‌بضاعت چونی؟
ای کریمی که بخشنده عطایی، و ای حکیمی که پوشنده خطایی، و ای صمدی که از ادراک ما جدایی، و ای احدی که در ذات و صفات بی‌همتایی، و ای قادری که خدایی را سزایی، و ای خالقی که گمراهان را، راهنمایی. جان ما را، صفای خود ده، و دل ما را، هوای خود ده، و چشم ما را، ضیای خود ده، و ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به.
این بنده چه داند که چه می‌باید جُست داننده تویی هر آنچه دانی آن ده
الهی! فرمودی که در دنیا ـ بدان چشم که در توانگران می‌نگرند ـ به درویشان و مسکینان نگرند.
الهی! تو کرمی و واولیتری، که در آخرت بدان چشم که در مطیعان نگری، در عاصیان نگری.
الهی! آفریدی رایگان، و روزی دادی رایگان؛ بیامرز رایگان، که تو خدایی نه بازرگان.
من بنده عاصیم رضای تو کجاست تاریک دلم نور و ضیای تو کجاست
ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشی آن بیع بود، لطف و عطای تو کجاست
الهی! آنچه تو کِشتی، آب ده، و آنچه عبدالله کشت، بر آب ده.
الهی! مگوی که چه آورده‌اید که درویشانیم، و مپرس که چه کرده‌اید که رسوایانیم.
الهی! ترسانم از بدی خود؛ بیامرز مرا به خوبی خود.
الهی! اگر عبدالله را نمی‌نگری، خود را نگر، و آبروی من پیش دشمن مبر.
الهی! عَلَمی که افراشتی، نگونسار مکن، و چون در اخر عفو خواهی کرد، در اول شرمسار مکن.
الهی! همه از تو ترسند، و عبدالله از خود، زیرا که از تو همه نیکی آید و از عبدالله بدی.

الهی! گر پرسی، حجّت نداریم، و اگر بسنجی، بضاعت نداریم، و اگر بسوزی طاقت نداریم.
الهی! اگر تو مرا به جرم من بگیری، من تو را به کرم تو بگیرم، و کرم تو از جرم من بیش است.
الهی! اگر دوستی نکردم، دشمنی هم نکردم، اگر بر گناه مصرّم، اما بر یگانگی تو مُقرّم.
الهی! اگر توبه، بی‌گناهی است، پس تائب کیست؟ و اگر پشیمانی است، پس عاصی کیست؟
الهی! از پیش خطر و از پس راهم نیست؛ دستم گیر که جز تو پناهم نیست.
الهی! گهی به خود نگرم، گویم از من زارتر کیست؟ گهی به تو نگرم، گویم از من بزرگوارتر کیست.
الهی! تو ما را جاهل خواندی، از جاهل جز خطا چه آید؟ تو ما را ضعیف خواندی، از ضعیف جز خبط چه آید؟
الهی! اگر چه بسی طاعت ندارم، اما جز تو کسی را ندارم، ای دیر خشم و زود آشتی.
الهی! همچنان بید، به خود می‌لرزم، که مباد آخر به جویی نیَرزَم.
الهی! مگو چه آورده‌ای، که رسوا شوم، و مپرس چه کرده‌ای که روسیاه شوم.
الهی! چون در تو نگرم، از جمله تاجدارانم و تاج بر سر، و چون بر خود نگرم، از جمله خاکسارانم و خاک بر سر.
الهی! چون یتیم بی‌پدر گریانم، درمانده در دست خصمانم، خسته گناهم و از خویش برتاوانم، خراب عمر و مفلس روزگار، من آنم.
الهی! از دو دعوی به زینهارم، و از هر دو، به فضل تو فریاد خواهم: از آن که پندارم به خود چیزی دارم، یا پندارم که بر تو حقّی دارم.
الهی! اگر تو فضل کنی، دیگران چه داد و چه بیداد، و اگر عدل کنی، فضل دیگران چون باد.
الهی! ما در دنیا معصیت می‌کردیم، دوست تو محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ غمگین می‌شد، و دشمن تو ابلیس شاد.
الهی! اگر فردای قیامت عقوبت کنی، باز دوست تو محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ غمگین شود، و دشمن تو ابلیس شاد، دو شادی به دشمن مده، و دو اندوه بهر دل دوست مَنِه.
الهی! مرکب وا ایستاد، و قدم بفرسود، همراهان برفتند و این بیچاره را جز حیرت نیفزود.
الهی! همه از «حیرت» به فریادند، و من از حیرت شادم! به یک «لبّیک» درب همه ناکامی بر خود بگشادم، دریغا روزگاری که نمی‌دانستم تا لطف تو را دریازم.
خداوندا! در آتش «حیرت» آویختم چون پروانه در چراغ، نه جان رنج طپش دیده، نه دل الم داغ.
الهی! می‌بینی و می‌دانی، و برآوردن، می‌توانی.
الهی! چون حاضری چه جویم، و چون ناظری چه گویم؟
الهی! هر روز که برمی‌آید، ناکس‌ترم، و چنان که پیش می‌روم، واپس‌ترم!
الهی! تو بساز که دیگران ندانند، و تو نواز که دیگران نتوانند.
الهی! چون توانستم، ندانستم، و چون که دانستم، نتوانستم.
الهی! بیزارم از آن طاعتی که مرا به عُجب آرد، و بنده آن معصیتم که مرا به عذر آورد.
الهی! دانایی ده که از راه نیفتم، و بینایی ده که در چاه نیفتم.
الهی! هر که را عقل دادی، چه ندادی؟ و هر که را عقل ندادی، چه دادی؟!
الهی! اگر عالم باد گیرد، چراغ مُقبل کشته نشود، و اگر همه جهان آب گیرد، ایاغ،
مُدبر شسته نشود!
الهی! اگر به «دعا» فرمان است، قلم رفته را چه درمان است؟
الهی! ابوجهل، از کعبه می‌آید! و ابراهیم از بتخانه! کار به عنایت بود، باقی بهانه.
الهی! هر که را خواهی برافتند، گویی با دوستان تو درافتد.
الهی! «دعا» به درگاه تو لجاج است، چون دانی که بنده به چه محتاج است.
با صنع تو هر مورچه رازی دارد با شوق تو هر سوخته نازی دارد
ای خالق ذوالجلال نومید مکن آن را که به درگهت نیازی دارد.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ادبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1003
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

 

کنار   آب  و  پای  بید  و  طبع  شعر و  یاری خوش

                                       معاشر دلبری     شیرین   و  ساقی   گلعذاری  خوش

الا   ای    دولتی   طالع   که   قدر   وقت    می‌دانی

                                       گوارا  بادت   این عشرت  که داری  روزگاری خوش

هر آن کس را که  در خاطر ز  عشق دلبری باریست

                                       سپندی گو   بر آتش  نه   که دارد  کار و باری خوش

عروس    طبع   را   زیور   ز   فکر   بکر  می‌بندم

                                       بود  کز دست  ایامم   به دست   افتد   نگاری   خوش

شب  صحبت  غنیمت  دان و   داد   خوشدلی  بستان

                                       که مهتابی دل افروز  است  و طرف  لاله زاری خوش

میی  در   کاسه   چشم   است    ساقی   را   بنامیزد

                                       که مستی   می‌کند با   عقل و  می‌بخشد  خماری خوش

به    غفلت    عمر   شد   حافظ  بیا با  ما به میخانه

                                       که   شنگولان  خوش  باشت   بیاموزند   کاری خوش

 


:: موضوعات مرتبط: ادبی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 954
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

 

الف – قبل از شهادت امام حسین علیه‌السلام:
۱ – تنظیم سپاه:
امام حسین علیه السلام پس از نماز صبح ، سپاه خویش را که متشکل از ۳۲ تن سواره و ۴۰ تن پیاده بودند، به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول را در بخش میمنه ، دسته دوم را در بخش میسره و دسته اى را میان آن دو قرار داد.
 
فرماندهى بخش میمنه را به ((زهیر بن قین )) و فرماندهى بخش میسره را به ((حبیب بن مظاهر)) واگذار کرد و خود در وسط دو سپاه مستقر شد و بیرق سپاه را به برادرش عباس بن على علیه السلام معروف به قمر بنى هاشم سپرد
 
و خیمه ها را در پشت سر قرار داد. عمر بن سعد نیز سپاهیان جنایت پیشه خود را به چند گروه تقسیم کرد. وى ، فرماندهى بخش میمنه را به عمر بن حجاج ، فرماندهى بخش میسره را به شمر بن ذى الجوشن ، فرماندهى سواره نظام
 
را به عروه بن قیس و فرماندهى پیاده نظام را به شبث بن ربعى واگذار کرد. وى بیرق ، ننگین سپاه خود را به غلامش ((درید)) سپرد. دو سپاه در برابر یک دیگر صف آرایى کرده و براى آغاز نبرد سرنوشت ساز، لحظه شمارى مى کردند.
۲ – اندرزهاى پیش از نبرد
امام حسین علیه السلام براى پیش گیرى از نبرد و خون ریزى نیروهاى دو طرف ، تلاش زیادى به عمل آورد و از هر راه ممکن مى خواست از کشتار مسلمانان جلوگیرى نماید و خون کسى بر زمین نریزد. ولى دشمن که مغرور از کثرت سپاه خود و قلت یاران امام علیه السلام بود، به هیچ صراطى مستقیم نبود و به هیچ پیشنهادى پاسخ مثبت و کار ساز نمى داند و خواهان تعیین تکلیف از راه نبرد و خون ریزى بود. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، برخى از یاران خود را به نزد سپاه دشمن فرستاد تا با آنان گفت و گو کرده و با بیان حقایق و واقعیت ها، آنان را از شرارت و جنایت منصرف کنند. آن حضرت ، خود نیز بارها براى اندرز سپاه کفر پیشه دشمن ، پا پیش نهاد و با بیان خطبه هایى روشن گر، آنان را به حفظ آرامش و عدم خون ریزى دعوت کرد و از جنگ و مبارزه بازداشت . (۱) ولى جز تعدادى اندک که از خواب غفلت بیدار شده و حقیقت را دریافتند و به سپاه آن حضرت پیوستند، بقیه آنان در ضلالت و گمراهى خویش باقى مانده و بر آغاز جنگ اصرار مى کردند.
۳ - پشیمانى حر بن یزید

حر بن یزید تمیمى که از فرماندهان جنگاور و دلیر عمر بن سعد بود و همو بود که در وهله نخست ، راه را بر امام حسین علیه السلام بست و او را به اجبار و اکراه به کربلا رهسپار گردانید گردانید: وقتى بزرگوارى امام حسین علیه السلام و حقیقت خواهى وى را ملاحظه کرد و از سوى دیگر شاهد نیت هاى پلید عمر بن سعد و لشکریان عبیدالله بن زیاد و جنایت ها و ستم کارى هاى آنان بود، از خواب غفلت و دنیاطلبى بیدار شد و در خود احساس نگرانى و ندامت نمود و در وى دگرگونى شگفتى به وجود آمد. به طورى که یکباره سپاه کفر پیشه عمر بن سعد را ترک و به سوى خیمه گاه امام حسین علیه السلام رهسپار شد. حر به نزد امام حسین علیه السلام رفت و از آن حضرت در خواست عفو و بخشش نمود و از کردار و رفتارهاى پیشین خود اظهار پشیمانى کرد. امام حسین علیه السلام با مهربانى تمام حر بن یزید را پذیرفت و از وى استقبال کرد و با رفتار خود موجب تقویت ایمان حر گردید.حر براى روشن گرى سپاه دشمن به سوى آنان برگشت و با معرفى خود و چگونگى هدایت یافتنش ، آنان را به راه خیر و سعادت و پیوستن به سپاه حقیقت جوى امام حسین علیه السلام دعوت کرد. (۲) دشمنان که از ملحق شدن حر به امام حسین علیه السلام بسیار نگران و ملتهب شده بودند، وى را سنگباران و تیر باران کرده و از نزدیک شدنش به نیروهاى خود بازداشتند. حر به ناچار به سوى خیمه گاه امام حسین علیه السلام برگشت . پیوستن حر به سپاه امام حسین علیه السلام و سخنرانى وى براى سپاه عمر بن سعد در دفاع از امام حسین علیه السلام ، براى عمر بن سعد و دیگر جنگ افروزان دشمن بسیار گران و نگران کننده بود و تاثیر زیادى در نیروهاى دشمن به وجود آورد.
۴ – هجوم سراسرى

سپاه دشمن که از پیوستن حر و چند نفر دیگر به سپاه امام حسین علیه السلام احساس خطر و ریزش نیرو کرده و ادامه این وضعیت را به زیان خود مى دید، فرمان حمله را صادر کرد. عمر بن سعد با رها کردن تیرى به سوى سپاهیان امام حسین علیه السلام جنگ را به طور رسمى آغاز و سپاهیان نگون بخت خود را به نبرد و تهاجم ترغیب و تشویق کرد.در اندک مدتى دو سپاه به یکدیگر نزدیک شده و با ابزارهاى جنگى آن روز به نبرد پرداختند. در این نبرد، شگفتى تاریخ به وقوع پیوست و معادلات نظامى در هم ریخت ، و آن ، دفاع یک سپاه کمتر از صد نفر که برخى از آنان را نوجوانان و یا کهن سالان و سالخوردگان تشکیل مى دادند، در برابر یک سپاه چند ده هزار نفرى بود. این سپاه اندک ، با دلاورى و دلیرى تمام از حیثیت و موجودیت خویش و اعتقادات و اصول مذهبى و سیاسى خود دفاع و پاسدارى نموده و مغلوب دشمن نشدند. هر یک از یاران امام حسین علیه السلام با ده ها تن از نیروهاى دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخت ولى هیچ گونه سستى و تردیدى در وى ملاحظه نمى شد و این روحیه بالاى رزمى اعتقادى براى دشمن ، سنگین و کمر شکن بود. یاران امام حسین علیه السلام با سرافرازى ، به شرف شهادت نایل شده و یا با ادامه دلاورى ، دشمن را مستاصل و زمین گیر نمودند.تصور دشمن در آغاز بر این بود که سپاه کم عده امام حسین علیه السلام در لحظات نخستین هجوم سراسرى ، نابود شده و از هستى ساقط مى شوند و غائله کربلا به راحتى پایان مى پذیرد، ولى پس از درگیر شدن با آنان ، تازه فهمیدند که با کوهى استوار از ایمان و عقیده روبرو شدند و از میان بردن آنان ، کار آسانى نیست .یاران امام حسین علیه السلام از بامداد تا عصر عاشورا نبرد را ادامه داده و تا آخرین قطره هاى خون خود از قیام امام حسین علیه السلام پاسدارى کردند.محدث قمى از محمد بن ابى طالب موسوى روایت کرده است که در این نبرد، پنجاه تن از یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند.(۳)
۵ - نبرد انفرادى

دشمن که از نبرد سراسرى و تهاجمى ، نتیجه اى نگرفته بود، به تدریج به سوى نبرد انفرادى روى آورد. زیرا اگر چه سپاه عمر بن سعد جملگى براى نبرد با امام حسین علیه السلام آمده بودند، ولى در میان آنان مردان زیادى بودند که جنگ با فرزند زاده رسول خدا صلى الله علیه و آله را روا نداشته و به اکراه و اجبار در سپاه عمر بن سعد قرار گرفته و بودند. بدین جهت در کار نبرد عمومى و هجوم سراسرى تعلل نمى ورزیدند و عمر بن سعد را در رسیدن به مقاصد پلیدش ناکام گذاشته بودند.گفتنى است که روى کرد به نبرد انفرادى ، براى سپاه کم تعداد امام حسین علیه السلام نیز خوش آیند و پسندیده تر بود. زیرا در این صورت هر یک از یاران امام علیه السلام مى توانست با چندین نفر از سپاه بى انگیزه دشمن نبرد کند و دشمن را در موضع انفعالى قرار دهد. همین امر باعث طولانى تر شدن مبارزات گردید. یاران امام حسین علیه السلام یکى از دیگرى با انگیزه ایمان و اعتقاد، از آن حضرت اجازه رزم گرفته و وارد صحنه مى شدند و سرانجام شرافتمندانه جام شهادت را سر مى کشیدند. تعدادى از یاران امام علیه السلام تا پیش از ظهر عاشورا به همین نحو به شهادت رسیدند.

 - نماز ظهر عاشورا
به هنگام ظهر، یکى از یاران امام علیه السلام به نام ابوثمامه صیداوى ، آن حضرت را متوجه وقت نماز ظهر کرد. امام حسین علیه السلام که به نماز اهمیت ویژه اى مى داد، دستور داد که جنگ را متوقف کرده و همگى به نماز پردازند.پیشنهاد امام حسین علیه السلام مورد موافقت دشمن قرار نگرفت و آنان هم چنان به نبرد خود ادامه مى دادند. امام حسین به ناچار، یکطرفه جنگ را متوقف کرد و با یاران اندک خود نماز ظهر را به صورت نماز خوف (نماز ویژه زمان جنگ ) به جاى آورد. یاران آن حضرت دو دسته شده ، دسته اى به نماز امام علیه السلام اقتدا کرده و دسته اى دفاع مى نمودند. اما دشمنان هیچ گونه ترحمى به امام علیه السلام و نمازگزاران نکرده و با رها کردن تیر، آنان را هدف قرار مى دادند. برخى از مدافعان امام حسین علیه السلام ، دشمن را از اطراف نماز گزاران پراکنده کرده و برخى دیگر خود را سپر تیرها قرار داده و مانع رسیدن آنها به وجود امام حسین علیه السلام مى شدند. سعید بن عبدالله حنفى ، از جمله آنانى بود که خود را سپر امام علیه السلام قرار داد. وى هر تیرى که به جانب امام حسین علیه السلام مى آمد، خود را سپر آن مى کرد و آن قدر در این راه ایستادگى کرد تا نماز امام علیه السلام به پایان رسید. در آن هنگام به زمین افتاد و به شرف شهادت نایل آمد. علاوه بر زخم شمشیر و نیزه ، از بدن این شهید دلاور، تعداد سیزده چوبه تیر یافتند.(۴)
۷ – شهادت سایر یاران

پس از نماز، یاران امام حسین علیه السلام روحیه رزمى تازه اى یافته و به سوى دشمن هجوم آوردند. تمام یاران امام علیه السلام ، از جمله جوانان برومند بنى هاشم و فرزندان ، برادران ، برادرزادگان ، خواهر زادگان و عموزادگان آن حضرت به جهاد و دفاع پرداخته و به شهادت رسیدند.نبرد دلاور مردانى چون زهیر بن قین ، نافع بن هلال ، مسلم بن عوسجه ، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید و بریر بن خضیر از میان یاران امام حسین علیه السلام و شیرمردانى چون على اکبر علیه السلام ، عباس بن على علیه السلام ، قاسم بن حسین علیه السلام و عبدالله بن مسلم علیه السلام از جوانان بنى هاشم به یاد ماندنى و فراموش نشدنى است .نبرد هر یک از آنان ، لرزه اى در ارکان سپاه کفر به وجود آورد و شهادت آنان تاثیر شکننده اى در وجود مبارک امام حسین علیه السلام پدید آورد.به طورى که آن حضرت هنگامى که تنها شد و یک تنه با دشمن نبرد مى کرد، به یاد یاران شهید خود مى افتاد و گاهى به سوى آنان نظرى مى افکند و آنان را یارى مى طلبید و مى فرمود: اى عباس ، اى على اکبر، اى قاسم ، اى زهیر، اى حر کجایید؟
۸ – مبارزه و شهادت امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام پس از آن که همه یاران خود را از دست داد، بانوان عصمت پناه را در خیمه اى گرد آورد و آنان را تسلى و دلدارى داد و به صبر و شکیبایى سفارش نمود و با قلبى شکسته از آنان خداحافظى کرد.آن حضرت ، فرزندش امام زین العابدین علیه السلام را که در بیمارى سختى به سر مى برد، جانشین خویش قرار داد و با او نیز وداع کرد و آماده نبرد با دشمن گردید. امام حسین علیه السلام به تنهایى ، ساعاتى چند با دشمن مبارزه کرد و به هر طرف حمله مى کرد گروهى را به هلاکت مى رسانید.هرگاه براى آن حضرت فرصتى به دست مى آمد، به خیمه ها بر مى گشت و با حضور خود، کودکان و زنان بى پناه را تسلى مى داد و بار دیگر با آنان خداحافظى مى کرد. شاید مقصود آن حضرت از تردد میان خیمه و میدان نبرد، براى آمادگى بیشتر بازماندگانش براى پذیرش شهادت آن حضرت بود. در یکى از خداحافظى ها، فرزند شیرخوار خود را جهت سیراب کردنش به سوى دشمن آورد و از آنها تقاضاى آب براى فرزند شیرخوار خود کرد، ولى سپاه سنگ دل عمر بن سعد به فرزند شش ماهه او رحم نکرد و با هدف تیر قرار دادنش ، وى را در آغوش پدر غرقه به خون کرد.امام حسین علیه السلام بدن غرقه به خون على اصغر علیه السلام را به خیمه برگرداند و بار دیگر به مبارزه پرداخت . آن حضرت ، زخم هاى فراوانى را در میدان مبارزه متحمل شد، تا آن که بر اثر کثرت جراحات به زمین افتاد.در آن حال نیز دشمنان رهایش نکرده و با ابزارهاى گوناگون ، از جمله تیر، نیزه ، شمشیر و سنگ بر بدنش ضرباتى وارد آوردند.سرانجام ، آن حضرت تاب و توان از کف داد و بر خاک گرم کربلا بر زمین افتاد و آماده مهمانى خدا گردید.شمر بن ذى الجوشن ، با قساوت تمام به سوى بدن خونین آن حضرت رفت ، در حالى که رمقى در بدن شریفش بود، سر مبارکش را از قفا جدا کرد و سر بریده را به خولى اصبحى تحویل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل کند.
ب – پس از شهادت امام حسین علیه السلام:


۶

 

دشمنان اهل بیت پس از شهادت جان سوز امام حسین علیه السلام و یارانش ، دست از جنایات خویش برنداشتند، بلکه در این روز غم آلود جنایت هاى دیگرى مرتکب شدند که به اختصار بیان مى کنیم :
۱ - غارت خیمه ها

سپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه هاى آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند و چهارپایان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکى ها را به یغما بردند. آنان ، حتى حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند، به طورى که زنان اهل بیت علیه السلام به عمر بن سعد پناهنده شده و از شدت جنایت کارى شمر و گروه نابکارش ‍ شکایت کردند و عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خیمه ها دست بردارند.( ۵) از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذى الجوشن و گروهى از پیادگان ، از خیمه ها گذشتیم تا به على بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیمارى از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند: که این بیمار را هم بکشیم ؟من گفتم : سبحان الله چه بى رحم مردمید شما. آیا این کودک ناتوان را هم مى خواهید بکشید؟ همین بیمارى که بر او عارض شده ، او را کافى است . به هر طریقى بود آنان را از کشتن على بن الحسین علیه السلام بازداشتم ، ولى آن بى رحم ها پوستى را که آن حضرت بر آن خفته بود بکشیدند و به یغما بردند.(۶)
۲ – آتش زدن خیمه ها

شمنان پس از غارت خیمه ها و به یغما بردن دارایى ها و اشیاى موجود بازماندگان ، خیمه ها را به آتش کشیدند. در این هنگام ، کودکان و زنان بى سرپرست ، از خیمه ها بیرون آمده و به بیابان هاى اطراف گریختند.راوى گفت : پس از غارت خیمه ها، آن ها را آتش زدند و بانوان مکرمات با سر و پاى برهنه در حالى که لباس هاى ایشان را ربوده بودند، از خیمه ها بیرون ریختند و صدا به شیون و گریه بلند نمودند و در حال خوارى به اسیرى رفتند.( ۷)
۳ - تاختن اسب بر پیکر شهیدان

عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت : چه کسانى آمادگى تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى کردند که از آن جمله بودند: اسحاق بن حیاة حضرمى ، احبش بن مرثد و اسید بن مالک .این عده پس از نعل بندى اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهاى پر از جراحت و بى سر شهیدان را در هم شکستند.(۸) این گروه نابکار وقتى برگشتند، در نزد عبیدالله بن زیاد براى گرفتن جایزه خیانت و جنایت خویش ، از کار خود چنین تعریف کردند: نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بکل یعبوب شدید الاسر؛ ما کسانیم که بر بدن حسین و یارانش اسب راندیم به حدى که استخوانهاى سینه آنان را در زیر سم ستوران چون آرد نرم کردیم !عبیدالله بن زیاد، اعتنایى به آن ها نکرد و دستور داد که جایزه اندکى به آنها بدهند. این عده پس از قیام مختار بن ابى عبیده ثقفى (در سال ۶۶ ه .ق در کوفه به سزاى اعمالشان رسیدند. به دستور مختار دست و پاى آنان را با میخ ‌هاى آهنین بر زمین کوبیدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانیدند که پیش ‍ از هلاکت شدنشان اعضا و اجزاى بدنشان از هم جدا شد.(۹)
۴ - ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه

عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى بیش تر و اعلام وفادارى به عبیدالله بن زیاد و خاندان بنى امیه ، دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند و عبیدالله بن زیاد را از پایان یافتن غائله کربلا با خبر گردانند.
ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم بود. آنان شب به کوفه رسیدند. در آن هنگام دارالاماره نیز بسته بود. به همین جهت شب را در خانه خویش گذرانده و بامداد روز یازدهم سر مقدس امام حسین علیه السلام را نزد عبید الله بردند.
سرهاى دیگر شهیدان را پس از بریدن و شست و شو دادن ، میان سرکردگان جنایت کار تقسیم کردند تا نزد عبیدالله برده و پاداش بگیرند و بدین وسیله به وى نزدیک شوند.(۱۰)

پی نوشت :

۱- لهوف سید طاووس ، ص ۱۱۴٫
۲- الارشاد، ص ۴۵۱٫
۳- منتهى الامال ، ج ۱، ص ۳۴۹٫
۴- همان ، ص ۳۶۲٫
۵- الارشاد، ص ۴۶۸٫
۶- منتهى الامال ، ج ۱، ص ۳۹۹٫
۷- لهوف سید بن طاووس ، ص ۱۵۰٫
۸- الارشاد، ص ۴۶۹ و معالم المدرستین ، ج ۳، ص ۱۶۹٫
۹- ماهیت قیام مختار، ص ۴۵۶٫
۱۰- نک : الارشاد، ص ۴۷۰ ؛ معالم المدرستین ، ج ۳، ص ۱۷۳ و منتهى الامال ، ج ۱، ص ۴۰۱

منبع: کتاب روز شمار تاریخ اسلام
نویسنده:سید تقی واردی


:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 789
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 آذر 1389 | نظرات ()